به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»عباس آخوندی، از داوطلبان نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ و وزیر اسبق مسکن در دولت رئیسجمهور روحانی که قیمت مسکن در دوران وزارت او تا چند صد درصد افزایش یافت، طی اظهاراتی در یک مصاحبه که سایت صبح ما آنها را منتشر کرد، گفته است:
"کشور در عمل گرفتار پدیده بیدولتی است و در این وضعیت موضوع توسعه اساساً فاقد معنی است. خب من قبلاً درباره پدیده بیدولتی مفصل صحبت کردهام. ما دچار پدیده بیدولتی هستیم. میپرسید که به چه معنی؟ به این معنی که شاهد رقابت دولتهای مختلفی در درون حاکمیت هستیم. مساله هر یک از این دولتها تثبیت موقعیت خود در ساختار قدرت است. از اینرو، اساساً مساله توسعه زیرساختهای فیزیکی و غیرفیزیکی در دستور کار بازیگران و این دولتهای پراکنده نیست. بهعنوان مثال، من در دوره کاری خودم در وزارت راه تلاش کردم که مساله راهآهن در دستور کار دولت و حاکمیت قرار گیرد. ولی آخر کار این اتفاق رخ نداد. چرا؟ به خاطر اینکه اجرای چنین سیاستی نیازمند یک تصمیم ملی در بالاترین سطح و در تمام ارکان حاکمیت است. در وضعیت چنددولتی یا بیدولتی امکان اتخاذ تصمیم ملی وجود ندارد."
*اظهارات آخوندی درباره تقصیر حاکمیت در مسئله راهآهن و بینقشی و بیابزاری شخص وزیر مسکن در این قضیه به هیچوجه مسموع نیست زیرا این قضیه اولا به لحاظ منطقی غلط است زیرا هیچ سندی مبنی بر ادعای آخوندی وجود ندارد و به جای آن میدانیم که بیش از ۹۵ درصد بودجه، درآمدها، اختیارات و اجرائیات کشور در اختیارات شخص رئیسجمهور است.
ثانیا همه آقای آخوندی را بعنوان یک مدیر ناکارآمد و البته لیبرال میشناسند که کارنامه خوبی در بحث کارآمدی ندارد.
جالبتر از همه اینکه اگر ادعای آخوندی مبنی بر تصمیم حاکمیت درست بود؛ قطعا حاکمیت اجازه نمیداد آخوندی سیاستهای اقتصادی مشهور خود در بحث بازار آزاد و لغو نظارتهای دولتی بر بازار مسکن را نیز اعمال کند و موجب افزایش قیمت مسکن شود!
پس او حکما مبسوطالید بوده که توانسته از اعطای کترینگ قطارهای ایرانی به شرکتهای خارجی تا لغو نظارتهای دولتی بر بازار مسکن را تمام و کمال به دلخواه خود اجرا کند.
چه اینکه هیچ حاکمیتی در دنیا ولو حکومتهای اقتدارگرا، دیکتاتوری و توتالیتر نیستند که از گران شدن هزینههای عمومی برای مردم خودشان احساس شعف داشته باشند!
از جمله دلایل برخی کندیها در روند پیشرفت کشور، تفکرات امثال آقای آخوندی است که به جای عذرخواهی، اذعان به اشتباه و نشان دادن مسیر درست؛ اما همچنان بنا به مصالحی که شاید ریشه در فتنه ۸۸ دارند! از بیان حقیقت امتناع میکنند و به بیشتر شدن سرعت پیشرفت کشور ایران رضایت نمیدهند...